درباره وبلاگ


به وبلاگ ما خوش آمدید برای کسب اطلاعات بیشتر به پروفایل مدیر وبلاگ مراجعه کنید
آخرین مطالب


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 132
تعداد آنلاین : 2

وبلاگ مهندسی شیمی88روز دانشگاه شهید باهنر کرمان
University Kerman Chemical Engineering 88




 

اجازه ...!ببخشيد با شما بودم...
جوان خيلي آرام و متين به مرد نزديک شد و با لحني مؤدبانه گفت :
ببخشيد آقا! من مي تونم يه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنين حرفي را نداشت و حسابي جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و ميان بازار و جمعيت، يقه جوان را گرفت و عصباني، طوري که رگ گردنش بيرون زده بود، او را به ديوار کوفت و فرياد زد:
مرديکه عوضي، مگه خودت ناموس نداري ... مي خوري تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمي کشي؟...
جوان امّا، خيلي آرام، بدون اينکه از رفتار و فحش هاي مرد عصبي شود و عکس العملي نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متين ادامه داد
خيلي عذر مي خوام فکر نمي کردم اين همه عصبي و غيرتي شين، ديدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه ميکنن و لذت مي برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگيرم که نامردي نکرده باشم ...حالا هم يقمو ول کنين، از خيرش گذشتم!
مرد خشکش زد ... همانطور که يقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زير چشمي زنش را برانداز کرد... .



شنبه 26 شهريور 1390برچسب:غيرت,سجاد زمانی, :: 20:27 ::  نويسنده : سجاد زمانی
انسانیت من شرمنده ی تو ام...
من تو را مسخره عالم کرده ام.از تو اسمی ساخته ام که با آن بر سر تمام مردم دنیا و تمام انسانها و انسانیت کلاه میگذارم.تو را تنها زمانی میشناسم که بتوانم اسمت را سپر کنم در برابر آنچه که در برابرش متهم هستم و هر جا که اسمی از انسانیت میبرم صرفا برای ضد هر چه انسانیت است.هر گاه که به سنگی برخوردم و هر گاه که به سدی رسیدم و مانعی در کارم بود و هر جا که رقیبی جدید برایم بوجود آمد اسمت را مقدس تر از هر چه مقدس است و بالاتر از هر سوگندی و محترم تر از هر آنچه که فکرش را بکنید حتی خود خدا بر زبان آوردم و کار خود را با انسانیت توجیه کردم و وجدان اخلاقی را دستیاری برای انسانیت و توجیهی برای هر کاری که میلم میکشید.همین توی کلمه ی انسانیت بودی که برای اولین بار انسان را به من شناساندی و وجدان را برایم معنی کردی و کار و شور و شوق و رفاقت و دوستی و عدالت و... را برایم ساختی و از آن وقت که من آنها را دانستم، دانستم که فقدانشان چیست،کینه و حسد و دشمنی و نابرابری وظلم و ... . به من نور نشان دادی و من سایه را دیدم و از این  همه مفاهیم انسانی هر چه غیر انسانی بود دریافت کردم و تنها چیزی که از این همه آمورزه ی انسانی برای خود به یادگار نگاه داشتم لغات بودند!!!از آن پس به هر چه که خوش داشتم این واژگان را اطلاق میکردم و هر که را که و هر چه که بد می انگاشتم با این کلمات سر به نیست!هر آنچه که زیبا بود زشت کردم و هر چه که زشت بود با کلماتی زیبا پوشاندم.آنها را جامه ای کردم بر تن تیرگیها و کلاهی درست بر سر مردمان،همانندی برای کلاه شرعی!از یادم پاک کردم و از یاد بقیه نیز ،به راستی  معانی این لغات چه بود.بر سر زبان هر ناکس این لغات جاری میشد و  تنها کسی توانست سری در سرها در بیاورد که سر خود کلاه گذاشته و یا کلاه دیگران برداشته باشد!به یاد برده شد هر چه که انسان داشت و هر چه که اسمش انسانیت بود.مسخ شد تمام آنچه که انسانیت بود.از بین رفت و سوخت و خاکستر شد و خاکسترش را بردند و از آن شربتی درست کردن و خوردند و اسمش بر زبانها آمد.
 تو هنوز زنده بودی ولی دیگر کسی تو را نمیشناخت...

 



پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 16:22 ::  نويسنده : عباس رهامی

تا اونجایی که ماها با خبر شدیم این زلزله ی ژاپن پیامدهای خیلی زیادی داشته...از وحشت ملت ها برای داشتن یه انرژی هسته ای با این همه خطر تا رفتار حیرت انگیز ژاپنی ها بعد از واقعه ی بزرگ!یکی از این پیامدها که همون پیامد اخلاقی برای تمام جهان بود به تصویر کشیده میشه و نتیجش این میشه که این پایین میبنید.کاش که همه ی آدما اینجوری بودن...همه ی کشورها...



شنبه 18 تير 1390برچسب:, :: 12:10 ::  نويسنده : مدیریت ویلاگ

سلام به همگی...

به دنبال اومدن سیل در ژاپن و خیلی خسارتایی که به این کشور و مردمش وارد شد تصمیم گرفتم نکاتی رو به زبان بیارم.دیدی داشته باشیم به این ماجرا از یه بعد دیگه و یه جور مقایسه.معمولا در شرایط بحرانی هست که خصوصیت آدما و چیزی که واقعا بهش معتقد هستن و بهش عمل میکنن مشخص میشه و هر کسی همونی رو که هست رو میکنه.شاید این چیزایی که میخوام بگم رو جاهای دیگه هم شنیده باشید.با اینکه ژاپن و زلزلش دیگه جزو خبرای خیلی داغ محسوب نمیشن ولی گفتن اینها خالی از لطف نیست.

چند متنی رو که خوندم واقعا حیفم اومد دستشون بزنم و تصمیم گرفتم که حق نویسنده ی اونا رو محفوظ نگه دارم.

وقایعی چون زلزله سیل طوفان سو نامی هر ساله در بخشهای  زیادی از دنیا اتفاق می افتد هنوز خاطره زلزله بم در ان سرمای زمستان از خاطره هایمان پاک نشده ، اما چیزی که شاید تلخ تر بود حوادثی بود که شنیدیم کم و بیش بعد از زلزله در ان منطقه اتفاق افتاده از سرقت از مردگان تا سرقت کمکهای بشر دوستانه به مردم بم به هر اسمی و ویرانی که هنوز هم در مردم و شهر دیده می شو د و این اتفاق فقط مختص ایرانیان نیست



ادامه مطلب ...


به این نقاشی یه خورده نگاه کنید.سعی کنید یه برداشتی ازش داشته باشید...

 

خوب میدونم که نتونستید هیچ برداشت خاصی بکنید.(البته اگر قبلا این تابلو نقاشی رو ندیده باشید).میشه گفت واقعیت داره اینکه ما هیچی از نقاشی ها نمیفهمیم و البته این به این دلیل نیست که ما از هنر سر در نمیاریم و یا اینکه بی ذوق هستیم(خدایی نکرده!).به این دلیل هست که چیزی از اون نقاشی ای که بهمون نشون میدن نمیدونیم!حالا در مورد نقاشی بالا یه خورده اطلاعات بدم و بعدش برم سراغ اصل قضیه:

نقاشی کشیده شده در قرن 18 میلادی توسط یه مرد فرانسوی یه اسم وینست لوپز هست اما موضوعش ایران باستان!

اما قضیه چی بوده و این نقاشی چی داره میگه؟

روایت داستانی باستانی از ایران.داستانی واقعی از معرفت و بزرگ دلی و پاک دلی،داستانی که اگر برای هر ملتی روایت شود اون ملت سرافراز و دارای نقطه ی درخشان در تاریخ خود خواهد شد.داستان مربوط به کورش کبیر هست و شخصی به نام پانتته آ یکی از زیباترین زنهای دوران خودش...

در ادامه روایتی واقعی از ایران باستان رو خواهید خوند...



ادامه مطلب ...


سلام بچه ها عیدتون مبارک.امیدوارم مطلب زیر مورد پسندتون باشه و بتونید تو زندگیتون ازش استفاده کنید و تو زندگیتون مؤثر باشه.

لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد.

«نارسیس»

  ------------------------------

 

  برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافی است.لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی. پرهایش را بزن ... خاطره پریدن با او کاری می کند که خودش را به اعماق دره‌ها پرت کند .

 

------------------------------

 

هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود، دری دیگر باز می‌شود ولی ما اغلب چنان به در بسته چشم می‌دوزیم که درهای باز را نمی‌بینیم.

«هلن کلر»

----------------------------------

برای پخته‌شدن کافیست که هنگام عصبانیت از کوره در نروید.



ادامه مطلب ...


سلام بچه ها عیدتون مبارک.امیدوارم مطلب زیر مورد پسندتون باشه و بتونید تو زندگیتون ازش استفاده کنید و تو زندگیتون مؤثر باشه.

.

 لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد.

«نارسیس»

  ------------------------------

 

  برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافی است.لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی. پرهایش را بزن ... خاطره پریدن با او کاری می کند که خودش را به اعماق دره‌ها پرت کند .

 

------------------------------

 

هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود، دری دیگر باز می‌شود ولی ما اغلب چنان به در بسته چشم می‌دوزیم که درهای باز را نمی‌بینیم.

«هلن کلر»

----------------------------------

برای پخته‌شدن کافیست که هنگام عصبانیت از کوره در نروید.

------------------------------


 



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 صفحه بعد